مهاجرت
هیچ کس دیگر تأثیر پیری جمعیت، نرخ پایین زاد و ولد، امید به زندگی طولانیتر و شهرنشینی را بر اقتصاد و سیستم های حمایت اجتماعی کشورهای توسعه یافته و با درآمد متوسط بالا زیر سوال نمیبرد. پیوندهای بین مهاجرت و توسعه کشورهای مبدا و مقصد نیز امروزه بسیار بهتر درک میشود و دولتها در حال اتخاذ سیاست هایی هستند که تأثیر مثبت مهاجرت را در برنامه ریزی توسعه و رشد اقتصادی خود افزایش می دهد.
یک تصور غلط و البته رایج این است که تعداد مهاجران بسیار زیاد است. تصورات غلط آنقدر واقعیت را تحریف می کند که در برخی از کشورهای اروپایی، شهروندان عادی تعداد مهاجران را سه برابر بیشتر از آنچه که واقعاً وجود دارد، تخمین می زنند که همین اطلاعات نادرست در مورد حقایق اساسی مهاجرت، عامل کلیدی احساسات ضد مهاجر است.
برداشت نادرست دیگر این است که اکثریت مهاجران از فقیرترین نقاط جهان هستند. در واقع، گزارش مهاجرت جهانی نشان می دهد که تنها حدود 40 درصد از کل مهاجران از جنوب جهانی به شمال جهانی مهاجرت می کنند. بیش از یک پنجم مهاجران در کشورهای توسعه یافته هستند. جابجایی مردم بین کشورهای جنوبی به همان اندازه که از جنوب به شمال است، از کشورهای شمالی هم به سمت کشورهای جنوبی است.
واقعیت این است که مهاجرت مزایای بسیار زیادی را به همراه دارد و به رشد، نوآوری و کارآفرینی هم در کشورهای مبدا و هم در کشورهای مقصد کمک می کند. مهاجرت فرصت های زیادی را فراهم می کند و درآمد و استانداردهای زندگی را افزایش می دهد. در نظر گرفتن این مزایا مهم است زیرا در اروپا، جایی که احتمالاً در آینده به مهاجرت بیشتر و نه کمتر نیاز خواهد بود، جمعیت در حال پیر شدن است و اتحادیه اروپا پیشبینی میکند که در 50 سال آینده با کاهش جمعیت در سن کار، 45 میلیون نفر کمبود کارگر داشته باشند. برخلاف تصور عمومی که کشورهای اروپایی به مهاجر نیاز ندارند، واقعیت این است که مهاجران اثرات پیری و کاهش جمعیت را کاهش میدهند و در پایداری نرخهای وابستگی کلیدی خواهند بود.
بنابراین، واضح است که مهاجرت می تواند برای مهاجران مفید باشد، اما تنها در صورتی که حقوق آنها به درستی حفظ گردد. همچنین می تواند از نظر اقتصادی برای کشورهای مبدا و مقصد مفید باشد. با این حال، با ساختارهای اقتصادی و تجاری کنونی، می توانیم بگوییم این کشورهای ثروتمند و قدرتمند هستند که بیشترین سود را از این موضوع می برند.